25 فردی که گوگل برای آنها در جشن تولد گرفته!

5 01 2009


از سال 2002 تا کنون گوگل در سالروز تولد 25 نفر اقدام به تغییر لوگوهای سایتش کرده است . افرادی که همگی از مشاهیر بزرگ علم و هنر بوده اند. در زیر لیستی از 25 فردی که گوگل از سال 2002 تاکنون اقدام به تغییر لوگوی خود کرده است را می بینید:

ادامهٔ مطلب »





از خالق MySpace بشنوید!

31 08 2008

وبلاگ تک کرانچ اخیرآ مقاله ی جالبی را در مورد خالق دومین شبکه اجتماعی بزرگ اینترنتی Tom Anderson نوشته که حیفم آمد آن را اینجا ترجمه نکنم.

وبلاگ تک کرانچ به تازگی اطلاعات تازه ای را درباره Tom Anderson پیدا کرده است. تام اندرسون در سال 1980 در سن 14 سالگی ، زمانی که در دبیرستان Escandido درس می خواند توانست کامپیوتر های بانک Chase Manhattan را هک کند! زمانی که او این کار را کرد ، شاهکار ! خود را به تعدادی از دوستانش نشان داد و به همین ترتیب توسط پلیس FBI در آن زمان دستگیر شد.البته آنها نتوانستند او را به زندان بفرستند چون به سن قانونی نرسیده بود ، ولی پلیس تمام کامپیوتر ها و دیگر مواردی را که درآن ها اطلاعات بانک مورد نظر قرار داشت را ضبط کرد.تام از آن پس نام » ارباب سرخپوست «(Lord Flathead) را برای خود در دنیای هکر ها انتخاب کرد.

ادامهٔ مطلب »





همه چیز در مورد آرتور گایتون

15 05 2008

حتمآ همه ی دوستانی که در زمینه ی دروس علوم پزشکی تحصیل کرده اند نام «پروفسور آرتور گایتون» را میشناسند و به طورقطع به ایشان احترام می گذارند.امروز قصد دارم که این پروفسور پر آوازه ی فیزیولوژی را به دوستانی که ایشان را نمیشناسند معرفی کنم.

اصولآ شکلی از گزینش طبیعی در داستان ها اتفاق می افتد تا مردم شخصی را به خاطر بسپارند-فرایندی که گزینش را مهم تر از واقعیت جلوه می دهد-شاید برخی از داستان ها در مورد آرتور گایتون ساختگی باشد؛اما این داستان ها نشان از یادبود وی در میان دانشجویانش و دنیای علم دارد.

آرتور گایتون در 8 سپتامبر 1919 در شهر آکسفورد ایالت می سی سی پس دیده به جهان گشود.پدر او-متخصص چشم,گوش,حلق و بینی- و همچنین رئیس دانشکده ی پزشکی آکسورد بود.مادرش به عنوان آموزگار مذهبی در چین ریاضی درس می داد.

او در دبیرستان با بالاترین معدل درسی فارغ التحصیل شد و در سال 1936 وارد دانشگاه ال میس شد و تحصیلات کارشناسی را در مدت 3 سال به پایان رسانید,در این مقطع نیز شاگرد اول کلاس درس بود.

در دانشگاه هاروارد به عنوان دانشجوی پزشکی,به علت داشتن ایده های تازه در مورد روش های اندازه گیری و جداسازی یون ها در محلول ها مورد توجه استاد بیوشیمی قرار گرفت.استاد بیوشیمی آزمایشگاه کوچکی در اختیار وی قرار داد تا به این دانشمند جوان اجازه دهد که اوقات فراغت خود را در آن سپری کند و بتواند آزمایش هایی که از تخیل وی می گذشت را پیاده کند.

او در اوایل تحصیل در دانشکده ی پزشکی ,با همسر آینده اش روبرت ویگل آشنا شد و در 12 ژوئن سال 1943 با او ازدواج کرد.پدر روت رئیس دانشکده ی الهیات دانشگاه یل بود.او نیز دانشجوی تازه فارغ التحصیل ولسلی بود که همانجا نیز مشغول تدریس شد.

دکتر گایتون اینترشیب جراحی را در بیمارستان عمومی ماساچوست ,مدت کوتاهی پس از ازدواج شروع نکرده بود که با بازخوانی نیروی دریایی ارتش نیمه تمام گذاشت.

بعد از اتمام جنگ جهانی دوم او برای تکمیل دوره ی رزیدنتی به بیمارستان عمومی ماساچوست بازگشت.کمتر از یکلابراتوری که دکتر گایتون در آن کار می کرد سال بعد به فلج اطفال مبتلا گشت که پای راست و شانه اش را فلج نمود.طی بهبودی نه ماه در وارم اسپرینگ,جورجیا,آتل پای ویژه ای برای بلند کردن و حرکت دادن بیمار از بستر به صندلی یا به وان و همچنین حرکت صندلی چرخ دار طراحی کرد که به وسیله ی دگمه ی خاصی کنترل می شدو برای طراحی این وسایل تقدیر نامه ی ویژه ای دریافت کرد.

تالیف کتاب فیزیولوژی پزشکی در آکسفورد شروع شد.او عقیده داشت که متون درسی موجود برای گذراندن واحد درسی دانشجویان راضی کننده نیست،پس به مطالعه در زمینه های گوناگون فیزیولوژی پرداخت.در خلاصه سازی مطالعاتش هر بخش از مباخث را به صورت جزوه ای می نوشت که پس از جمع آوری آنها را به صورت کتابی در آورد.

خانواده ی گایتون دو بار در سال 1955 زمانی که برنامه ی دوساله ی پزشکی دانشگاه به دوره تحصیلات چهارساله گسترش یافت به مرکز پزشکی شهر جکسون انتقال یافت.

دکتر «الوین اسمیت» دانشجوی پیشین وی که اکنون معاون پژوهشی دانشگاه ای وام تگزاس است دوست دارد که داستانی را در مورد وی نقل کند.داستانی که زمان نقل مکان وی در سال1955 زمانی که دکتر گایتون جوان در نظر داشت گروه فیزیولوژی را از دانشکده ی پزشکی آکسفورد به به جایگاه جدید مرکز پزشکی شهر جکسون انتقال دهد،روی داد: وجود او در جاکسون لازم بود،هم شرایط مالی آن زمان و هم آوازه ی دکتر گایتون در صرفه جویی که از خرید و ساخت تجهیزات اضافی جلوگیری می کرد,مساعد بود

کتاب فیزیولوژی پزشکی گایتون.


روزی در جکسون دستگاه ماشین تراشی،دستگاه پرس مته و صفخه فلزخورد کن باید به وسیله ی آسانسور به محلی در طبقه ی ششم در ساختمان جدید انتقال می یافت؛اما پیمانکار انتقال دهنده ی وزن دستگاه را برآورد کرد و آن را بسیار بیشتر ا ظرفیت آسانسور تخمین زد.او نخواست که مسئولیت انتقال وی را برعهده بگیرد.
دکتر گایتون از تکنیسین خود «چینجر هاوار»خواست تا از آسانسور بالا برود و قطر کابل نگهدارنده را اندازه بگیرد.جینجر هاوار از همان بالا ادازه را گفت،دکتر گایتون برای چند لحظه ای مکث کرد،در حالی که به صورت ذهنی محاسبه می کرد،گفت:تجهیزات را بلال ببرید من خود شخصآ مسئولیت آن را برعهده می گیرم!
آن دستگاه هنوز هم آنجا است و کار می کند!

دکتر گایتون در شروع موقعیت مناسبی در مرکز پزشکی داشت.این نشان می دهد که وی دانشجویانش را در مورد قبول نکردن چیزی که ارزش ظاهری دارد و درباره ی انجام ریسک های منطقی و مسئولیت پذیری از نتایج آن را آموزش می داد.

دکتر گایتون در سال 1955 مجبور شد که از صندلی جرخ دار و عصای زیر بغل استفاده کند،زیرا در سال 1947 در زمانی که رزیدنت جراحی بیمارستان عمومی ماساچوست بود،به بیماری فلج اطفال مبتلا گشت.طی هشت سال مزبور،او و همسرش روت تصمیم های اساسی در مورد آینده خودشان اتخاذ کردند.هر دوی آنها با وجود داشتن خاواده ای پرجمعیت همچنان به داشتن خانواده ای بزرگتر فکر می کردند.

ادامه ی کار در جراحی قلب و عروق به علت ابتلای به فلج اطفال دیگر انتخاب مناسبی نبود؛اما پژوهش در پزشکی به ویژه در مورد افزایش فشار خون،انتخابی خوب و شغلی مناسب و جذاب بود.

علی رغم چندین پیشنهاد برای این دانشمند جوان با آینده ای روشن و امیدوار برای اینکه در منطقه ی بوستون باقی بماند،گایتون ها مصمم بودند به خانه شان یعنی آکسفورد بازگردند.

در سال 1955،آنها با شش فرزند از ده فرزندشان به آکسفورد رفتند.کتاب مشهور وی که اکنون 11 ویرایش از آن چاپ شده،یعنی کتاب فیزیولوژی پزشکی در آن زمان زیر چاپ بود؛اما او دوباره به اساس گردش خون بازگشت،زیرا در پیدا کردن علت افزایش فشار خون با شکست مواجه شده بود.

او به نوعی به کشف اساس گردش خون دست یافت و زمانی که در جستجوی علت اغفال کننده ی افزایش فشار خون بود،سوال های بیشمار بیشتر و بیشتری در باره ی اساس عملکرد قلبی-عروقی کشف کرد.اگر قرار بود به سوال نهایی خود پاسخ دهد(دلیل بالا رفتن فشار خون) او باید معمای اصلی را قدم به قدم حل می کرد.این فرایند به طور جدی در مرکز پزشکی می سی سی پی شروع شد،و نام او را روی آزمایشگاه جدید مرکز تحقیقات نهادند.ساختمانی نیز برای تحقیقات علمی بیشتر تاسیس شد و این نیز قدر دانی مناسبی برای وجه ی بین المللی وی بود.زیرا وی دستاورد های علمی بیشماری را برای آن موسسه به ارمغان آورده بود.دکتر گایتون اطلاعات ناقص در مورد عملکرد قلب و عروق خونی را در کنار هم دیگر گذاشت تا پاسخ سوالش را برآورده سازد.

در دهه ی 50،او تئوری قلب سهل انگار را برای توجیه مقدار خون پمپی قلب ،یا برون ده قلب تشریح نمود.به عبارتی او کشف کرد که قلب آن چیزی را که در یافت می کند به رگ ها پمپ می کند.او با ارائه ی این فرضیه؛تئوری قدیمیی را که می گفت قلب برون ده اش را کنترل می کند را واژگون نمود.این همانند یافته های بعدی او در ظاهر به صورت تفکری متداول پرو بال گرفت.اما او همان طور که در پذیرش مسئولیت انتقال ماشین ثابت کرد،هرگز اشیائی را که ارزش ظاهری دارند نمی پذیرد.

کمی بعد او موفق شد که فشار میان بافتی را ااندازه بگیرد،او بیان کرد که فشار مایع میان بافتی منفی است و این دقیقآ مخالف چیزی بود که در آن زمان رواج داشت.مدت زیادی طول کشید تا دیگران این نظریه ی وی را پذیرفتند.

فهرست لوح های پاس دکتر گایتون نشان می دهد که جوامع دانشگاهی جهان نه تنها در نهایت یافته های وی را پذیرفتند بلکه به اهمیت وسیع یافته های وی نیز دست یافتند.

او نتایج تحقیقات خود را به صورت صدها مقاله بیش از 40 کتاب انتشار داده است و امتیاز های کتاب تالیفی او شامل متن درسی،شاید در میان دیگر کتاب های درسی پرفروشترین آنها محسوب شود.


با وجود این او همیشه برای دانشجویانش وقت می گذاشت. چه برای دانشجویانی که در فهم بعضی از سخنرانی هایش مشکل داشتند و چه برای دانشجویان تحصیلات تکمیلی که از تمام مناطق دنیا برای یادگیری مفاهیم درسی به پیش وی می آمدند.

او با دانشجویانش مانند یک همکار رفتار می کرد و یار و شریک آنها محسوب می شد.او می خواست که در اعتبار دستاوردهای تحقیقاتی که معمولآ به وی نسبت داده می شد شریک باشند.آنها به نوبه ی خود چنین انتظاری نداشتند.

دکتر هال رئیس بخش فیزیولوژی مرکز پزشکی می سی سی پی که اکنون به عنوان یکی از نویسندگان کتاب فیزیولوژی پزشکی دکتر گایتون در حال فعالیت است و از شاگردان سابق دکتر گایتون بوده در مورد دکتر گایتون می گوید: اگر ما به عنوان دانشجویان سابق وی در رشته ی خودمان موفقیتی به دست آورده ایم،به علت آن است که روی شانه های غولی به نام دکتر گایتون ایستاده ایم

تا اینکه ناگهان در 3 آوریل سال 2003 جامعه ی جهانی غم بزرگی را بر دل خود احساس کرد و آن از دست دادن پرفسور آرتور گایتون در یک سانحه ی رانندگی بود.گفتنی است که در این سانحه همسر وی نیز درگذشت.

به امید روزی که ما بتوانیم راه این استاد بزرگ فیزیولوژی را برگزینیم و رویه ی زندگیمان کنیم.خدایش بیامرزد